فرایندهای آموزش ودریافت ودرک مفاهیم ( جریان آموزش ویادگیری )
صاحبنظران آموزشی ازواژه ی آموزش ، تعاریف گوناگونی ارائه کرده اند. " دوبوآ "( Dubois ) ، آموزش رامرتب ومنظم کردن دقیق محیط فراگیربه منظوردستیابی به نتایج موردنظردروضعیت های مشخص تعریف کرده است . "اٍلٍن گانیه" ، آموزش راروندحلّ مسأله می نامد که هدف ازآن تسهیل یادگیری فراگیراست . وی معلّم رامسئول آموزش می داندکه بااتّخاذ تدابیر آموزشی ومدیریتی ، نقش خودراایفامی کند.
تدابیرآموزشی ، تصمیمات واعمالی است که معلّم به منظورتسهیل یادگیری فراگیر، ازموادآموزشی اتّخاذمی کندیاانجام می دهد. (9 ص12) آموزش به نظر"جیمزبراون" کلیه فعالیت های هدفمندی راشامل می شود که برای ایجادیادگیری صورت می گیرد . (4 - 31)
مسلّماً آموزش موثروآموزشی که باصرف وقت وامکانات بی شمارارائه می شود بایدبر اصولی متکی باشدتابتوان : الف – نتایج یادگیری رابه طورمطمئن پیش بینی کرد . ب – کاربردحجم عظیمی ازامکانات وتواناییهای هراجتماع رادرامرآموزش توجیه نمود . پ – اجزای موفق وموثرآموزش راشناسایی کردوآن رابه صورت الگوی سایرآموزش ها، به کاربرد . (9 ص 14)
"گانیه" (Gagne) معتقداست که یادگیری هریک ازقابلیت ها] اطلاعات کلامی، مهارتهای ذهنی ، نگرش ها و... [ مستلزم تحقق دوشرط است : شرایط درونی و شرایط بیرونی . برای مثال ، لازمه یادگیری پارک کردن اتومبیل به صورت صحیح ، وجود شرایط درونی مانند ، دانستن وبه یادآوردن مراحل انجام این کاربه صورت ذهنی و شرایط بیرونی مانندوجودوسایل وابزارلازم است . (9-94) معیارشرایط درونی و بیرونی ذهن فراگیراست یعنی آنچه درهنگام یادگیری درذهن فراگیرباشد شرایط درونی ، و آنچه درخارج ازذهن فراگیر ترتیب وتنظیم وارائه می شود، شرایط بیرونی است . (9-107) [ آموزش دهندگان برمبنای واقعیات موجوددر محیط آموزشی واجتماعی ، وظیفه دارند شرایط مطلوب جهت دستیابی به اهداف مورد نظررامدیریت نمایند ودرواقع عناصرموردنیازرافراهم نمایندو منابع وامکانات موجودرا سازماندهی کنند .]
راهبردهای شناختی
پراهمیت ترین مهارت های آموخته شده ی بشر، راهبردهای شناختی است که منحصربه حیطه خاصی ازدانستنی هانیستند . وقتی هنگام مطالعه متوجه می شویم که مطلب رادرک نمی کنیم ، درحقیقت ذهن مادرحال انجام فعالیتی است که گانیه آن رایک نمونه ازراهبردشناختی می نامد . دراین حال ذهن برفعالیت درک مطلب نظارت دارد . (9-96) گانیه وبریگز ( Gagne &Briggs ) می گویندکه برای یادگیری ، مدرّس یاطرّاح آموزشی بایداز وجود تمام شرایط لازم اطمینان داشته باشد. برای کسب این اطمینان ، فعالیت هایی به نام وقایع آموزشی ( Instructional Events ) راپیشنهادمی کنند.
وقایع آموزشی فعالیت هایی است که درمحیط خارج انجام می شود تا باکمک به تحقق شرایط درونی وبیرونی یادگیری ، انجام یادگیری راتسهیل نماید . چون شرط ابتدایی انجام یافتن یادگیری وجودشرایط درونی است ، پس وقایع آموزشی ابتدابه تحقق این موقعیت هاپرداخته وپس ازآن شرایط بیرونی رامهیّامی سازند . وقایع آموزشی شامل نُه فعالیت است که سه فعالیت اول برای تحقق شرایط درونی وشش فعالیت دیگربرای تحقق شرایط بیرونی انجام می شود . وقایع آموزشی درواقع روش هایی هستندکه طرّاح پس ازتعیین محتواوترتیب وتوالی آن برای تحقق اهداف آموزشی انجام می دهد
این وقایع عبارتنداز : الف- جلب توجه . ب – مطّلع ساختن فراگیرازاهداف آموزشی] تعیین نقطه پایان آموزش درقالبی قابل فهم برای یادگیرنده [. پ – فراخوانی یادگیری های گذشته ] به جریان انداختن یادگیری های پیش نیازجهت معنی دارنمودن یادگیری [. ت - ارائه موادآموزشی] مانندکتاب درسی، کمک درسی ، تصاویر، مدل هاونقشه ها [. ث - ارائه راهنماهای یادگیری. ج – فراخوانی یادگیری های صورت گرفته واصلاح کاستی هاومشکلات وتقویت نقاط قوت . چ – ارزیابی عملکرد . ح – ترغیب وتسهیل یادآوری وانتقال یادگیری(9 - 110) ] انجام فعالیت هایی مانند : تمرین بافاصله ومتنوع ، طرح مسائل کاربردی وموردنیاززندگی و... [.
نظریه ی طرحواره درباره حافظه ویادگیری
یکی ازنظریات جالب توجه دریادگیری ، نظریه " طرحواره " درباره حافظه است . طرحواره ها ، ساختارهایی ازدانش موجوددرحافظه است که مجموعه ای از اطلاعات مربوط به هم رادربرمی گیرد و برنامه هایی رابرای جمع آوری اطلاعات آینده عرضه می کند . مثلاًیک نوجوان ممکن است درذهن خود طرحواره ای برای "جشن تولد"داشته باشد ودرآن این اطلاعات موجودباشد : معمولاًمراسم جشن تولد در روزتولد افراد برگزارمی شود ، هدایایی به اشخاص درآن روزمی دهند وافراد به صرف نوشیدنی دعوت می شوند . اگر طرحواره ای خوب طراحی شود [یعنی چنانچه ، فرصت ها، امکانات ، رسانه های آموزشی کافی ومناسب باشد و روش هاوفرایندهای آموزشی و یادگیری مطلوب ، برقراری روابط انسانی شایسته وفعالیت های هدفمند و سازمان یافته صورت گیرد] ، ممکن است به هنگام تلاش یادگیرنده برای تشخیص اطلاعات مربوط وانتخاب راهکارهای مختلف برای حل مسأله ، وی راراهنمایی کند .
محتواوسازمان طرحواره ها ، هم درمیان افرادمختلف وهم برای یک نفردرطول زمان تغییرمی کند .براساس نظریه طرحواره ، دانش قبلی یادگیرنده درباره موضوعی خاص ، راه اورابرای یادگیری بیشتردرباره آن موضوع آسان تروهموارترمی کند. ازدیدگاه این نظریه ، درک یادگیرندگان ازجهان وبدین ترتیب آنچه به یادمی آورند ، به اطلاعاتی که باآن روبه رومی شوند ، اطلاعاتی که ازقبل درذهن دارند ونحوه تعامل آن هابا اطلاعات جدیدبستگی دارد.
معنابراساس دانش موجودیادگیرنده ازجهان پدیدمی آید. یکی ازروش های بسیارمطلوب برای مرتبط کردن مطالب خواندنی جدیدباآن چه یادگیرنده ازقبل می داند ، استفاده ازپیش سازمان دهنده هاست . پیش سازمان دهنده ها ، دیدگاه های کلی ومجرد مربوط به اطلاعات جدید هستندکه درطبقه ای بالاترازآن هاقراردارند وقبل از اطلاعات جدید وجزئی ترمربوط به آن ، ارائه می شود. (3-73 تا 75)
[به عنوان مثال ، زمانی که قصدآموزش اطلاعاتی درمورد " گل " داشته باشیم ، انجام فعالیت ها وبحث وبررسی درمورد " گیاهان " پیش سازمان دهنده مفهوم گل خواهدبود . این شیوه آموزش سبب می شود تاساختار ذهنی کودک ازجزء به کل شکل گیردودرک وفهم مناسب ودرنتیجه بازیابی درست ، سریع ومعنی دار درمواقع ضروری ، انجام شود ].
بسیاری ازمعلمان قبل ازآن که آموزش موضوع جدیدراآغازکنند ، ازکودکان می خواهند ازآنچه درباره موضوع می دانند یا بدان مربوط می دانند ، سخن بگویند . نقشه طرحواره ی بدست آمده به کودک کمک می کندتامفاهیم موجوددرذهن رابامحتوای آموزش (مفاهیم جدید) ربط دهدوآموزش رامعنادار کند. (3-77)
پیش سازمان دهنده هابه روش های مختلفی عمل می کنند : الف- فعال ساختن طرحواره های مربوط به موادی که بایدآموخته شود. ب- تصحیح طرحواره های فعال شده به منظوراینکه مطالب جدیدرا بتوان باآن هامرتبط ساخت . (3-76)
جریان خبر(اطلاعات) ] فراینددریافت و پردازش داده های ذهنی[
]مدل خبرپردازی یادگیری وحافظه راکه درزیرآمده است ، هم زمان بامطالعه متن ، بادقت بررسی وبابخش های مربوط تطبیق دهیدتامطالب رابهتریادبگیرید[.
یادگیرنده ازبین محرک های محیطی ، آن تحریکی را دریافت می کندکه گیرنده ها(اعصاب حسّی) رافعال سازد وآن اثردرادامه به خبر(اطلاع) عصبی تبدیل می شود . اطلاعات رسیده ازحواس مختلف ، کم وبیش به صورت کامل برای چندصدم ثانیه ثبت می شوند و دراثرفرایند " توجه " ، اجزایی ازاین بازنمایی حسی مدت طولانی تری حفظ می شوند، باقیمانده ی اجزا به زودی محو می شوند وهیچ تأثیری بردستگاه عصبی نمی گذارند .
عمل کننده ها |
مولد پاسخ |
گیرنده ها
|
ثبت حسی |
حافظه کوتاه مدت |
حافظه درازمدت |
مدل خبرپردازی یادگیری وحافظه
اطلاع یاخبرتغییرشکل یافته درمرحله بعدی به حافظه کوتاه مدت واردمی شودودرآن جابرای مدت محدودی معمولاً تاحدود20 ثانیه حفظ می گردد. برخی شواهدحاکی ازآن است که دوشکل ذخیره سازی در حافظه کوتاه مدت موجوداست :
الف –شکل صوتی یاشنیداری که خبرتوسط یادگیرنده فقط شنیده می شود.
ب – شکل گفتاری که یادگیرنده خبرراباخودبازگومی کند. مثل تکرارشماره تلفن باصدای آشکار یا آهسته . البته ممکن است یادگیرنده نوع دیگری ازذخیره سازی مثل استفاده ازتصویرذهنی دیداری صحنه هاو... رانیزبه کاربندد. ازآن جاکه ظرفیت حافظه کوتاه مدت محدوداست ، توانایی شخص درتکرار صامت وذهنی خبرکه تکرارذهنی نامیده می شود ، ظرفیت این حافظه رادرذخیره سازی مادّه هابرای فواصل زمانی طولانی تر گسترش می دهد. فرایندتکرارذهنی می تواندرمزگردانی خبررابه عنوان درون دادی برای ساختاربعدی ، یعنی حافظه ی درازمدت یاری دهد ، اما تعداد ماده های ذخیره شده در حافظه کوتاه مدت باتکرار ذهنی افزایش نمی یابد . ازدیدگاه یادگیری ، حساس ترین مرحله تبدیل خبرزمانی رخ می دهدکه خبر ، حافظه کوتاه مدت راترک می نمایدوبه حافظه درازمدت واردمی شود . این فرایند ، رمزگردانی نامیده می شود .
اطّلاعی که به صورت جنبه های معین ادراکی در حافظه کوتاه مدت موجوداست ، اینک به شکل مفهومی یا معنی داردرمی آید . ظاهراًاین خبرنه به صورت اصوات وشکل ها، بلکه به صورت مفاهیم ذخیره می شود که معنی آن معلوم است ومی تواندبه طورمناسب درمحیط یادگیرنده ، به آن ارجاع شود . خبرذخیره شده درحافظه درازمدت به جای این که صرفاًجمع آوری شود ، به راه های گوناگون سازمان می یابد . فرایندبازیابی غالباًبه حافظه کوتاه مدت که ویژگی حافظه عملی یاشایدحافظه هشیاررادارد ، بازمی گردد.
دراینجامطالب آموخته شده به سهولت برای یادگیرنده قابل دسترس می شودوبنابراین می تواند باسایر درون دادهاترکیب شده ومطالب جدیدی (رمزگردانی های تازه) راتشکیل دهد ، یامی تواندتغییرشکل یابد تامولّد پاسخ راکه سازمانی برای عملکردهای گوناگون انسانی فراهم می سازد ، فعال کند . مرحله ماقبل آخرخبرپردازی ، فعال ساختن اندام های مجری رادربرمی گیرد واین امربه الگوهای فعالیتی ای منتج می گرددکه می توانندبه طور بیرونی مشاهده شوند . بازخوردآخرین بندحلقه خبرپردازی است ورویدادی است که منشاء دربیرون ازیادگیرنده یعنی محیط اودارد . بازخوردبه وسیله مشاهده یادگیرنده ازاثرات عملکردش فراهم می شود . این رویدادبه وی اطمینان می دهدکه یادگیری او] تاچه اندازه [ موفقیت آمیزبوده است و] قوّت وضعف آن چیست [.(2- 108 تا 114)
فرایندهای کنترل اجرایی . این فرایندهاهمان راهبردهای شناختی هستند.( 2-89) راهبردهای شناختی مهارت هایی هستندکه یادگیرندگان به وسیله آن هافراینددرونی خودراجهت توجّه داشتن ، یادگیری ، به یادآوردن وفکرکردن تنظیم می کنند . هنگامی می توان گفت که یادگیرنده به راهبردهای شناختی دست یافته است که مهارت هایی راکه یادگیری ، یادآوری وتفکّروی رارهبری کند ، یادگرفته باشد. به کمک راهبردهای شناختی اوراههای ویژه توجه به بخش های مختلف یک متن درسی رایادمی گیرد ووقتی ازاوخواسته می شودتامجموعه ای ازاسامی اشیاء راکه درظاهرارتباطی باهم ندارند، یادبگیرد ، با استفاده ازراهبردهای شناختی ، یادگیرنده به دنبال رابطه ای می گردد که بین آن هابرقراراست یاسعی می کندرابطه ای بین آن هابرقرارکند .
دربه کارگیری راهبردهای شناختی اویادمی گیردچگونه نکات مهم یک سخنرانی رابه خاطربسپارد ، چگونه نکات مهم وموردتوجه یک نوشته رایادداشت کندوراههای ویژه تحلیل مسائل وحلّ آن هارابیاموزد . موضوع راهبردهای شناختی فرایندهای تفکّرخودیادگیرنده است . به عبارت دیگرموضوع راهبردهای شناختی مربوط به درون فردمی شود . این راهبردهااثرمهمّی برکیفیت تفکّرفرددارند . آن هاتعیین می کنندکه یک فردتاچه اندازه خلّاقانه ، سیّال و منتقدانه فکرمی کند. (4-75)
فرایندهای کنترل باتعیین این که چه جنبه هایی ازثبت حسی به حافظه کوتاه مدت راه داده خواهند شد، برتوجّه وادراک انتخابی اثرمی گذارند . آن هامی توانند تعیین کنندکه چه چیزی در حافظه کوتاه مدت تکرارشودو بدین ترتیب چه چیزی برای ذخیره سازی طولانی ترحفظ گردد] وچگونه این عمل انجام شود [ .
احتمالاًآن هابرانتخاب یک چهارچوب پاسخ دادن نیزاثرمی گذارندوبه این ترتیب نوع سازمان پاسخ انتخاب شده برای عملکردیادگیرنده را تحت تأثیرقرارمی دهندوبه همین قیاس ، آن هاراهبردهای یادگیرنده رابرای تعمیم وحلّ مسأله معیّن می کنندوازاین راه برکیفیت تفکّرفردتأثیرمی گذارند. (2-117)
مراحل اولیه یادگیری . دریک زمان بسیارکوتاه پیش ازآن که چیزی ذخیره شود (ودرنتیجه آموخته شود) ، فرایندهای یادگیرنده متوجه جذب یادرک محرک های مربوط به یادگیری هستند. این مراحل مقدماتی یاآمادگی موارد زیرراشامل می شوند : اول - هوشیاری نسبت به محرک ها(توجّه )ودوم - غربال کردن وسازمان دادن تحریکات خام (ادراک انتخابی) ، که به ذخیره سازی جنبه های مربوط محرّک درحافظه کوتاه مدّت منتهی می شود . ازاین لحاظ خبر تبدیل شده ، آماده است که دوباره تغییرشکل یابد (رمزگردانی شود ) تابه حافظه ی درازمدت واردگردد.
رویدادهای بیرونی درآموزش ویادگیری . توجه یک حالت ویک رویداددرونی است که به طورکلّی شرایط درونی یادگیرنده راشامل می شود. به طورکلّی هرتغییرناگهانی درتحریک ، چه افزایش وچه کاهش احتمالاً محرک موثری برای هشیارساختن یادگیرنده است . کم کردن ناگهانی نورچراغ هادرتئاتر، حضّاررا هشیارمی سازد ، خاموش کردن ناگهانی صدای رادیونیزتوجه شنونده راجلب می کند . ]انواع گوناگونی ازمحرک های بیرونی هستندکه غالباًدرادراک انتخابی موثرند، ازآن جمله : راهنمایی های کلامی ، شکل واندازه حروف ، علامت گذاری ، تفاوت دررنگ اجزاوعناصرمتن ، حروف زیرخط ، تن صدا ، حرکت و...[ .
به طورکلّی منظورازارائه محرک های بیرونی درادراک انتخابی افزایش اختلاف های بین جنبه های مربوط ]خواسته [ ونامربوط ] ناخواسته [ اشیاء یارویدادهای موردمشاهده است تاادراک انتخابی تسهیل گردد. فرایندادراک براین نکته دلالت داردکه فردمحرکی راازمحرک های دیگر، یابخش هایی ازمحرک راازسایربخش هامتمایزسازد . رمزگردانی به عنوان یک فرایندحساس درتبدیل اطلاعات وارده به تواناییهای آموخته شده وقابل یادآوری به طور آشکارازرویدادهای محیط یادگیرنده یارویدادهای طرّاحی شده به عنوان بخشی ازآموزش متأثرمی گردد .
ازجمله راهبردهای موثردررمزگردانی می توان ازاین موارد نام برد: ] تکراروتمرین متنوع وبافاصله ، تصویرسازی ذهنی و تصاویرعادی ، فعال سازی پیش نیازها، سازمان دهی سلسله مراتبی محتوا، فعالیت هدفمند یادگیرنده ، قافیه سازی ، برقراری ارتباط کلیدواژه ای بین عناصربدون ارتباط و تشکیل فلوچارت [. (2-120 تا 123)
دیدگاهی شناختی درباره یادگیری [ ومفهوم سازی بهینه ]
برخی ازاصول کاربردی روان شناسی شناختی درمورد فرایندهای تدریس ویادگیری عبارتنداز :
الف – دانش آموزان پردازشگران فعال اطلاعات هستند وهرچیزجدیدراباآن چه ازقبل می دانندمرتبط می کنند ، اطلاعات راطبقه بندی می کنند ، حدس می زنند ، فرضیه می سازند ، تفسیرمی کنندومابین خطوط رامی خوانند .
ب - دانش قبلی برهمه فرایندهای شناختی اواثرمی گذارد . (3 – 47 ) امکان یادگیری زمانی افزایش می یابدکه اطلاعات ورودی جدیدبه ذهن یادگیرنده ، بااطلاعات قبلی وی مرتبط باشد.
پ – یادگیری زمانی رخ می دهدکه اطلاعات جدیدبرای یادگیرنده معنادارباشد . به عبارتی ، معنایی که یادگیرنده به محرک نسبت می دهد ، یادگیری راتشکیل می دهد نه خودمحرک .
ت – نحوه ی یادگیری دانش آموزان به اندازه ی چیزی که یادمی گیرند ، اهمیت دارد. (3 – 49 )
ث – فرایندهای شناختی براثرتکراربه صورت خودکاردرمی آیند . مانندمکالمه به زبان خارجی .
ج – مهارت های فراشناختی (مانند خلاصه کردن ، بازگویی برای خودودیگران ، کنترل میزان یادگیری) رامی توان ازطریق آموزش ، پرورش وتوسعه داد.
ج – باثبات ترین انگیزش برای یادگیری ، انگیزش درونی است. [ مواردی چون : ارضای حس کنجکاوی ، یادگیری ، احساس رضایت شخصی ، حل مشکل ازراه یادگیری محتواومطالب ] ( 3-51 و 52)
ح – تفاوت های بسیاری درتوانایی پردازش اطلاعات درمیان یادگیرندگان وجوددارد مثل حافظه خوب یاکنترل مناسب درمیزان وکیفیت یادگیری . (3-54)
[تدريس يك فرايند است كه به نتيجه ای معطوف است ، آن فرايندی مناسب وایده آل است كه مطلوب و همسو با نتيجه باشد نه هرفرایندوفعالیتی . به عبارتی ديگر هر يك از اهداف ، فرايندهای خاصی را طلب می کنند . به عنوان نمونه ، چنانچه هدف ، ايجاد نگرش مثبت به علم و تحصیل باشد ، نمی توان آن را از طريق فرايند سخنرانی ( روش سخنرانی ) ايجاد نمود بلكه بايد الگوهایی از دانش آموختگان زبده وموفق را معرفی تا وی با آنان گفتگو كرده و یارفتارشان رادرعمل مشاهده نمايد . همچنین نیازاست ، منافع عينی یادگیری وتحصیل راملاحظه کند ، يا به عبارتی ديگر منافع کسب علم ، در كوتاه مدت برای وی به شکل كاربردی ارائه شود تاآن ها را به وضوح مشاهده کند .
انتقال يكسويه اطلاعات ، منفعل بودن یادگیرنده وانباشت اطلاعات درذهن ، بدون فهم وکاربرد ، هرگز فرايندی مطلوب نخواهد بود . فرایند منطقی ومناسب آن است كه همان اطلاعات از طريق کاوش ، جستجو و تحقيق از بين منابع وامکانات در دسترس محیط (موجود یا برنامه ریزی شده ) ، توسط ياد گيرنده كسب شود تا علاوه بر رسيدن به اطلاعات ، روش دريافت آن هارا نيز بياموزد . در اين راستا احساس لذتی كه از اين عمل حاصل مي شود ، بسيار ارزشمند و شایان توجه بوده و به اهداف عاطفی نیزمتوجه است.
دانستن و اجرای فرايندهای مطلوب که به اهداف خاصی ، مربوط هستند ، برای آموزش دهندگان ارجمند، ضروری به نظر می رسد. بدین خاطر، درابتداهدف و سپس فرایندهای متناسب با آن ها ارائه می شود .
الف – هدف : يادگيري اطلاعات (دانش)
فرايند هاي مناسب برای دستیابی به هدف یادشده
- كاربردی كردن اطلاعات در جهت حل مسائل و نيازهای روزمره . یعنی این که در زمان حل مساله ، اطلاعات
نيزارائه و حاصل شود .
- فقط روی اطلاعات مهم و با ارزش تاكيد صورت گيرد و برای به خاطرسپردن انتخاب شود.
- موقعيتی فراهم شود كه شدت ، فراوانی و تنوع اثر اطلاعات آموخته شده افزايش يابد. ]
جهت توسعه ودریافت اطلاعات به شکل فعال ، ضروری است ، کتابها،مجلات ، فیلم هاوسایرمنابع وامکانات راتهیه ومقدمات آگاهی واستفاده آسان رابرای مربیان ومعلمان محترم فراهم نماییم وکاربردآن ها هرچه بیشترواجرایی ترکنیم . (8ص 109 )
یکی ازبهترین راههای کمک به کودکان درشناخت دنیای اطراف ، دراختیارگذاشتن موادووسایل [ومنابع اطلاعاتی ] لازم به گونه ای است که آنان بتوانندبرمبنای فعالیت های ذهنی وبدنی خویش ، جستجوکنند ، بپرسند ، استدلال کنندوپاسخ پرسش هایشان رابیابند. (8ص 56 )
[ب – هدف : توسعه مهارت در تفكر علمی (پرورش خلاقیت وتفکّر)
فرايند ها:
© طرح مسائل و مشكلات گوناگون كه حتی الامكان برای يادگيرنده واقعيت داشته باشد.
© پرسشهایی مطرح شود كه بلافاصله نتوان جوابش را پيدا كرد، بلكه یافتن پاسخ آن مستلزم فعاليت و چالش عملی و ذهنی به طورمتعادل ومناسب باشد وازحدمتوسط دشواری برخوردارباشد .
© موقعيتي فراهم شود تا مراحل تفكر «مراحل روش علمي » با توجه به ترتیب و توالی آنها به شکل عملی وکاربردی، دنبال شود.
© آماده كردن امكانات كار عملی ، كارگاهی ، تحقيقاتی ، مطالعاتی و پژوهشی
پ –هدف : توسعه نگرشها(اجتماعي وسایر )« اهداف عاطفی »
فرايند ها :
∞ فراهم كردن محيطی با الگوهای مناسب كه جذب يا همانند سازی رفتارالگو در جهت هدف صورت گيرد.
∞ ايجاد اثرات عاطفی- هيجانی رضايت بخش يا ناراحت كننده مناسب ومطلوب . یادگیرنده رادرگیرتجاربی نمود كه دراواثرات هيجانی عميق وتکان دهنده ، ايجاد كند .
∞ فراهم کردن زمینه هایی به منظور به کارگیری فرايندهای عقلانی ، ذهنی مانند ، تحليل ماهيت يك رفتار يا فرايند و بررسی الزامات و دلايل انجام يا عدم انجام يك رفتار يا فعاليت خاص . به عبارتی دیگر علت ها ودلایل یک عقیده یارفتار به صورت علمی توجیه گردد تافردبه آن گرایش پیداکند. مورددیگرازمسائلی که می تواند نگرش هاراتغییردهد، قراردادن افراد درموقعيتهای خاص وسپردن مسئوليت است تا خودشخصاًآن راتجربه نمايند وبه یک نگرش مناسب وواقع بینانه برسد .
∞ هماهنگی ميان اشخاص موثر و الگوهای رفتاری . به منظوربرقراری این هماهنگی سازوکارهای خاصی بایدبه وسیله دست درکاران جامعه ، مسئولان مرکزآموزشی ومربیان محترم طراحی وبرنامه ریزی شود .
برخی از فرايند های عنوان شده به صورتی است كه فراگير در آن خودبه خود نقش فعالی را ايفا می كند و در
يادگيری مشاركت داردو تعدادی نيزممکن است اين ويژگی را در خود نداشته باشند كه بايد طوری طراحی شود كه یادگیرنده به طورفعال در آن مشاركت داشته و صرفاً پذيرنده نباشد . به عنوان نمونه در تحليل فرايندهای عقلانی - منطقی يك رفتار اجتماعي ، فراگير پرسشهایی را مطرح كند و از طريق تعامل و گفتگوی دو يا چندجانبه ، بحث و تحقيق علمی به يك نگرش مطلوب دست پيدا كند .
یک مثال می تواند دراین زمینه راه گشا باشد . چنانچه قصدداشته باشیم تا به کودک بقبولانیم که انضباط ونظم امرمطلوبی است واورامقید به اجرای آن نماییم ، رویکردعلمی ودرست آن است که وی به بحث وتحقیق وکاوش بپردازدودریک فضای آزادواختیاری پرسش هاوانتقادهایش رامطرح سازتاخود با یک آگاهی وانتخاب مسئولانه به این نگرش وباوردست پیداکندکه ، انضباط ونظم درزندگی سازنده ومفیداست . دراین شرایط او عملاً نظم راپذیرفته ودردرازمدت فردی منظم خواهد بود ، چه ناظرانی باشند چه نباشند ، چه پاداش بگیرد یانگیرد]