آموزش علوم تجربی
نظریه ساختن گرایی از روش های فعال آموزشی ویادگیری پشتیبانی می نماید.دراین نظریه و بر پایه روش فعال،یاد گیرنده بر پایه تجارب شخصی خود یادمی گیرد . تجاربی چون فعالیت بدنی ، مشاهده ازراه حواس پنجگانه ، تعبیر و تفسیر وتحلیل ،خواندن و نوشتن ، گوش دادن فعال ، بحث ونقد ، درگیری درحل مسائل ، طبقه بندی ، تفکّر ، عمل کردن ، استدلال و ... . درروش فعال یادگیرنده ( دانش آموز ودانشجو ) محور و آموزش دهنده به راهنمایی ؛ معرفی منابع و هدایت یادگیری آنان می پردازد .
روش علمی : مواجهه با مشکل ومساله وشنلسایی آن ، گردآوری اطلاعات و مشاهدات و طبقه بندی آن ها ، فرضیه سازی ، آزمون فرض با گردآوری اطلاعات؛آزمایش و ... ، تاییدیاردّ فرض ونتیجه گیری ، تعمیم یافته ها .
علوم تجربی : مجموعه ای ازدانستنی هاست که ازراه تجربه حسّی و آزمایش ؛ قانون مندی های خود را ثابت می کند . هدف اساسی از آموزش علوم دستیابی به سواد علمی فناورانه است . این سواد سه بعد دارد : دانستنی ها ، مهارت ها ، ارزش ها و نگرش ها .
ماهیت علوم تجربی : پایه علوم تجربی ؛شواهد علمی (مشاهدات) است . این مشاهدات از منابع گوناگون و به روش علمی گردآوری می شود از نظر تاریخی نیز ؛ دانش علمی گذشته راباید درمتن تاریخی همان دوره بررسی کرد و نباید آن را با دانش امروزی مقایسه کرد . به زبانی دیگر باید به شرایطی که یک پدیده در آن رخ داده است نگریست . از نظر ارتباط و وابستگی شاخه های علوم با یکدیگر ؛ تمام شاخه های علوم با یکدیگر وابستگی درونی دارند . علوم تجربی در شرایط آزمایشی یکسان به نتایج یکسانی می رسد . این دانش برپایه ی مشاهده یا آزمایش پایه ریزی شده است .علوم تجربی به دنبال پیش بینی یا توضیح مطلق پدیده ها نیست و ماهیت احتمالی دارد . این دانش ؛روش های ویژه ی خودرادارد ؛ دگرگون شونده است و محصول فرهنگ وارتباط انسان هاست .
مفاهیم کلیدی علوم تجربی : دگرگونی ، تعامل ، نظم ، موجودات زنده ، ادراک ، تقارن ، نیرو ، کمّی کردن ، تولید دوباره یافته ها ، قابلیت پیش بینی ، علّت ومعلول ، حفظ ونگهداری و بقا ، ماده وانرژی ، چرخه ، مدل ، دستگاه ، میدان و فضا ، جامعیت ، احتمال ، نظریه ، دقت ، اصول هستی ، ثبات ، مقیاس ، زمان ومکان (فضا) ، تکامل .
فرایندهای علوم تجربی : فرد باسواد علمی از مهارتهای فرایندی برای حلّ مساله ، تصمیم گیری و فهم بهتر جامعه و محیط زیست بهره می برد. این مهارت ها بدین گونه هستند : طبقه بندی ، برقراری ارتباط ، مشاهده و توصیف ، کارگروهی اندازه گیری، پرسش گری ، به کارگیری اعداد، فرضیه سازی ، استنباط ، پیش بینی ، کنترل متغیرها ، تفسیرداده ها ، مدل سازی ، حل مساله، تحلیل ، ترتیب دادن آزمایش، به کارگیری ریاضی، روابط زمانی ومکانی (فضایی)، توافق یا اجماع.
مهارتهای علمی وفناورانه : کاربردوسایل بزرگ نمایی ، یهره برداری از محیط زیست طبیعی ، رعایت نکات ایمنی ، کاربردوسایل دیداری وشنیداری ، تعامل بارایانه ، اندازه گیری مسافت ، توانایی های دستی ، اندازه گیری زمان ؛ حجم ؛ دما و جرم ، کاربرد روابط کمّی .
ارزش های پنهان درعلم : صرف زمان برای دانستن وفهمیدن ، پرسشگری؛جستجوی داده ها و معنای آن ها ، ارزش دادن به محیط زیست ، اهمیت دادن به منطق ، توجه به پیامدها(مسافرت باماشین درجاده های پرپیچ وخم مشکل ایجادمی کند) ، نیازبه تایید و ...
سن وآموزش مفاهیم ومهارت های علوم تجربی: این مفاهیم را می شود دردوره ی پیش دبستانی آموزش داد : تغییر ، تعامل ، نظم ، موجودزنده ، ادراک ، تقارن ، نیرو ، کمی کردن ، تولیددوباره نتایج ، علت ومعلول ، طبقه بندی ، برقراری ارتباط ، مشاهده وتوصیف ، کارگروهی ، اندازه گیری ، پرسشگری ، علم وفناوری ، کاربردوسایل بزرگ نمایی ، بهره برداری از محیط زیست طبیعی ، رعایت نکات ایمنی ، کاربردوسایل دیداری وشنیداری .
فرایندکاوشگری : به گفته ی جان دیوئی ؛ تجربه ؛تفکر وشناخت؛ ازراه فرایند کاوش گری شکل می گیرد . روش های مساله محور وحل مساله فرایند تفکر کاوشگرانه است .تولید دانش ومعلومات به وسیله ی یادگیرنده ؛ پایه ی این روش است . انواع کاوشگری : الف – ساختاربندی شده . در این جا مساله ؛ روش حل آن و لوازم ومطالب به یادگیرنده داده می شودو او باید نتایج را خود به دست آورد . ب – هدایت شده . روش حل مساله را خود یادگیرنده پیدا می کند . پ – کاوشگری باز . فقط در صورت نیاز ، راهنمایی های درخواست شده ارائه می شود و یادگیرنده خود ؛ مساله را پیدا کرده و به حل آن می پردازد .
محتوای علوم تجربی : علوم فیزیکی ، زیستی ، زمین وفضا، علم وفناوری . موضوع علم وفناوری ؛ کاربرد علم در طراحی و ساخت ابزارها وحل مشکل است . در دوره های پیش دبستانی وابتدایی ؛ با فرهم کردن فرصت ها برای مشاهده ی ابزارهای ساده مانند چرخ چاه ؛ الاکلنگ ؛ چراغ قوه و ... و نشان دادن چگونگی کار آن ها می توان این مهارت را در آنان پرورش داد .
چگونگی مشاهدات مناسب : مشاهدات انجام شده با ید با مفاهیم وتعمیم های ذهنی ارتباط داشته باشد ، مشاهدات گوناگون باید صورت گیرد تا با برقراری ارتباط بین آن ها به تعمیم ها و اصول دست یافت ، دادن فرصت مناسب مانند دیدن آزادانه پیش از گفتگوهای رسمی ، راهنمایی برای تمرکز بر روی جزئیات و بخش های مهم مانند مقایسه دو بخش ، دراختیازگذاشتن موارد گوناگون برای مشاهده ، فراهم کردن فرصت بحث گروهی ، ایجاد انگیزه برای مشاهده بیشتر .
مهارت اندازه گیری: مهارت اندازه گیری به پرسش های چه مقدار ، درچه فاصله ، چه اندازه ، چندتا و چقدرپاسخ می دهد و برای مقایسه ، طبقه بندی و برقراری ارتباط اهمیت دارد. این مهارت موجب دقت درمشاهده نیز می شود و تفاوت دقت درمشاهده را از راه اندازه گیری به صورت عددی ببینند . دانش آموزان باید یاد بگیرند که برای اندازه گیری هر کمیت بادازوسیله اندازه گیری مناسب بهره بگیرند تا اندازه گیری دقیق تر انجام شود . برخی فعالیت ها ازجمله ، مقایسه کمیت ها بدون توجه به واحداندازه گیری ، پرسیدن پرسش هایی که پاسخ به آن ها نیاز به اندازه گیری داشته باشد و آشنایی با وسایل اندازه گیری آشنا ومعمول می تواند مهارت اندازه گیری را گسترش دهد .
مهارت کاربردابزار : کاربرد ابزار دراندازه گیری نیز مهم است و یکی از راه های پرورش نیروی ابتکار و نوآوری است . مدل سازی ، کاردستی ، نقاشی ، کولاژ و رسم نمودار از مواردی است که می توانند این مهارت را ایجاد و گسترش دهند . تدارک مواد ووسایل برای بالا بردن توان فیزیکی یادگیرندگان ، تشویق به کاربرد ابزارها ، نشان دادن روش کار ابزارها و آگاهی دادن در این زمینه که چگونه می شود پاسخ برخی پرسش ها را با کاربرد ابزار به دست آورد .
مهارت طبقه بندی : این مهارت در تشکیل مفهوم در ذهن نقش اساسی دارد . انجام طبقه بندی به شکل ابتکاری نیز مهم است . این مهارت مهم فرایندی یکی از فرایندها برای شناخت و تبدیل امور نامعلوم به معلوم است .
مهارت استنباط : برای رسیدن به استنباط می توان از مشاهدات آغاز نمود . استنباط ، تفسیر یا توضیح تجربیات حسی یا همان مشاهده است . دانسته های گذشته به همراه مشاهدات استنباط را می سازند . استنباط ، فراتر از شواهد ومعنا دادن به مشاهدات است. حدس وگمان نیست .ازآنجا که دانسته ها وتجارب پیشین افراد گوناگون یکسان نیست ، استنباطات نیز گوناگون خواهد بود . نقش معلم برقراری ارتباط میان دانسته های گذشته یادگیرنده و دریافت فعلی اوست . استنباطات ما با گذشت زمان و با انجام مشاهدات و دریافت دانسته های جدیددچار دگرگونی خواهدشد .
مهارت فرضیه سازی : کنجکاوی و جستجوگری در پرورش این مهارت بسیار اهمیت دارد . پس از فرضیه سازی باید به تعمیم آن فکر کرد . یعنی چنانچه آن فرضیه در موقعیت های گوناگون دیگر تایید شد پذیرفته شده ودر غیر این صورت فرضیه دیگری باید مطرح شود .
مهارت پیش بینی : پیش بینی ها گفته های مستدلی هستند که نه تنها برمشاهدات ، بلکه برمدل های ذهنی ای که برای توضیح آن ها ساخته ایم نیزوابسته اند .
مهارت طراحی تحقیق : تحقیق را می توان "طراحی یک موقعیت برنامه ریزی شده "توصیف کرد . طراحی شامل مراحلی است که در فاصله ی طرح یک مساله و یافتن پاسخ آن طی می شود . این مهارت یک مهارت سطح بالا و ترکیبی از مهارت های فرایندی دیگر است . در پروش مهارت طراحی تحقیق می توان توجه را به اجزای زیربنایی این مهارت معطوف کرد و به عنوان نمونه با طرح پرسش و یا انجام آزمایش از یادگیرنده خواست تا متغیرها راشناسایی کند مانند این که در سرعت آب شدن یخ در سرما وگرما کدام متغیر را باید آزمود ؟
مهارت آزمایش کردن : برای پاسخ به یک پرسش ، پس از فرضیه سازی و طراحی تحقیق باید آزمایش انجام داد .آزمایش چند بار تکرار شده ، اطلاعات وداده ها جمع آوری می شود و سپس داده ها تفسیر می گردد .
ارزش ها ونگرش ها :
منظورازارزش ها ونگرش ها ، ارزش های پنهان درعلوم هستند که موجب می شوند فردِ با سوادعلمی ، به آن ارزش ها و نگرش ها پای بندی همیشگی ودر سراسر زندگی داشته باشد.این ارزش ها به طور تدریجی و طی فرایندی بلندمدت و به وسیله ی خانه،مدرسه،اجتماع و به طورکلی جامعه ایجاد می شود.از این نگرش ها می توان از نگرش فرد نسبت به خود یاد کرد که چنان چه این نگرش مثبت باشد ، اندیشه ی مثبت و رفتارسازنده و مثبت ایجاد می کند . نگرش ها از راه یادگیری و آموزش ایجاد وسازمان دهی می شوند . پیچیدگی این حیطه از اهداف باعث شده تا آن را نوعی کارکرد پنهان آموزش و پرورش بنامند.همه ی فرایندها در کلاس و مدرسه ، از جمله روش های آموزشی ونظام ارزشیابی ، بر نگرش های یادگیرنده اثرمی گذارد.روش های کاوش گری نگرش های مناسب رادرمقابل روش های حافظه ای و توضیحی ایجادوگسترش می دهند .
اهداف نگرشی در علوم تجربی : ایجاد و گسترش : حسّ کنجکاوی ؛ خلاقیت ؛ کارگروهی ؛ اعتماد به نفس ، تشویق و جلب توجه نسبت به حفظ محیط زیست ؛ محدود بودن منابع ؛ کاربرد مهارت طراحی تحقیق . در زمینه ی نگرش ها سه جنبه را می توان بررسی کرد:شناختی(اندیشه ها؛گفتارهاودانش ها)،عاطفی(هیجانات واحساس ها)و رفتاری (آمادگی برای کنش و عمل).
انواع نگرش ها : الف – نگرش کلی نسبت به خود ومدرسه . نگرش منفی یا مثبت نسبت به خود بر تلاش و کوشش وی اثر می گذارد . این نگرش ها در جریان زندگی در اجتماع و درمدرسه ایجاد وگسترش می یابد و به طور کلی آموختنی است ، مانند شکست ها و پیروزی های پشت سرهم و برچسب ها و انتظارات والدین و افراد موثر ودوستان . معلمان ومربیان محترم باید دراین زمینه خیلی مراقب باشند . برپایه ی این گفته ها باید : برچسب نامناسب نزنیم ، دادن راهنمایی های علمی برای جلوگیری از شکست ، علاقمندی به احساس یادگیرندگان ، گفتن و نوشتن عبارات مناسب برای تایید و جلوگیری از برخوردهای نادرست ، نظرخواهی از یادگیرندگان در مورد کارهای انجام شده ودرس ، نشان دادن رفتارهای غیرکلامی مناسب ، صرف وقت برای پاسخ دادن به پرسش ها و درخواست های یادگیرندگان ، توجه به تفاوت های فردی آنان و ...
ب – نگرش های علمی (نگرش نسبت به علم و اجسام ووقایع محیط پیرامون). مانند درک اهمیت وجایگاه دانش و علم ، علم دوستی ، کاوشگری ، همکاری ، سرپرستی و نظارت ، ایمنی .
کنجکاوی : ابزارکاوشگری و افزایش علاقه و اشتیاق به یادگیری است . پایه ای برای یادگیری دانش ها و یافته های جدید است . چند شاخص کلی نشان دهنده ی کنجکاوی : توجه به چیزهای جدید ، علاقه به مشاهده دقیق جزئیات ، مطرح کردن هرگونه پرسش از جمله آنهایی که به توضیح نیازدارند ، کاربرد آنی از منابع اطلاعاتی در باره چیزهای جدید یا غیر عادی .
ارزش گذاری به شواهد ودلایل : ابن گفته ی کودکان مستند سازی گفته ها و ارزش گذاری برای مدارک و شواهد را نشان می دهد که ، " اگر راست می گی ثابت کن یا نشونم بده که درست است " . کودک باید یاد بگیرد که بدون دلیل علمی چیزی را نپذیرد و بزرگسالان نیز باید با کودک این گونه برخورد نمایند .
انعطاف پذیری : دوری از تعصّب و قضاوت در مورد درستی اندیشه ها با بررسی کردن علمی ودقیق آن . پذیرش و آمادگی برای تغییر ایده ها و اندیشه ها و پذیرش این نکته که اندیشه ها و دانش ها قطعی نیست .
بازنگری نقّادانه : تفکر نقّاد آن است که پایه ای مستدل ومنطقی برای تصمیم گیری می سازد و به این پرسش پاسخ می دهد که چه چیزراباور کنیم یا کدام یک را انجام دهیم؟ برای رشد این توانایی باید : هر اندیشه ، مخالفت ، طرف داری و بحثی را بدون زیر سوال بردن و اشکال تراشی ، به طور علمی موشکافی نماییم ، بازنگری کارها به وسیله ی خود یادگیرنده ، کشیدن جدول محاسن ومعایب برای مقایسه .
خلّاقیت وابتکار : تحلیل فرایندهای فکری به وسیله ی آموزش دهنده ، داشتن حوصله وفکر بازو خلّاق ، فراهم کردن فرصت هایی برای بارش فکری وارائه ی را ه حل های گوناگون ، احترام به نظرات واندیشه ها ، دست کاری و دگرگونی موقعیت ها ووسایل در اختیار ، دادن فرصت همکاری و برنامه ریزی به یادگیرندگان و ...
خودراهبری و پشتکار : پذیرش خود ، برنامه ریز بودن ، انگیزش درونی ، علاقمندی به تجارب جدید ، انعطاف پذیری در یادگیری ، استقلال ، همکاری با دیگران و ...
نکات اساسی در آموزش و یادگیری ارزش ها : نگرش های مثبت حاصل تجارب موفقیت آمیز هستند ، آموزش باید در محیطی سرشار از ارزش ها و نگرش ها انجام شود ، برای گسترش نگرش های مثبت و اصلاح نگرش های منفی برنامه ریزی نمود ، نگرش های اولیه مهم هستند ، ایجاد زمینه های لازم برای آموزش نگرش ها مانند گسترش شناخت و فهم مفاهیم و مطالب ، بررسی ارتباط نگرش ها و ارزش ها ، نشان دادن سرمشق های واقعی یا خیالی ، الگوهای معتبر و تحسین برانگیز و ...
گسترش و تقویت نگرش ها : الف : نشان دادن نمونه ها و مثال های عینی . ب : تشویق وتایید مناسب . پ : فراهم کردن موقعیت . ت: بحث در مورد رفتارهای گوناگون ناشی ازنگرش های گوناگون .
روش ها و رویکردهای آموزشی : کاوشگری قلب آموزش و یادگیری علوم تجربی است . تناسب روش با موضوع آموزشی از اهمیت خاصی برخورداراست . در این بخش چهار سطح از بالا به پایین به این صورت باید توجه شود : یکم الگوهای آموزشی که نشان گر گسترده ترین تمرین های آموزشی هستند و جهت فلسفی آموزش را نشان می دهند و خود به چند گروه دسته بندی می شود : پردازش اطلاعات ، رفتاری ، تعامل اجتماعی و فردی . دوم راهبردهای آموزشی که جهت دهنده ی معلم برای دست یابی به اهداف یادگیری هستند و در پنج گروه جای می گیرد : آموزش مستقیم ، غیرمستقیم (اکتشافی ؛ تعاملی) ، یادگیری تجربی (فرایندی) و یادگیری انفرادی . سوم روش های آموزشی که برای مشخص کردن ماهیت فعالیت معلم ویادگیرنده و ایجاد محیط آموزشی در هنگام درس به کار می رود . یک راهبرد می تواند روش های گوناگونی را دربر داشته باشد . چهارم مهارت های آموزشی که روشن ترین رفتارهای آموزشی هستند مانند راهنمایی ؛ توضیح ؛ نمایش عملی ؛ پرسش گری ؛ بحث و ... .
الگوی پردازش اطلاعات : دریافت اطلاعات ، پردازش و تسلط برآن
الگوی فردی : خودانگاری فرد ، یادگیری و آموزش فردی شده و خود واقعی شخص .
الگوی تعامل اجتماعی : ارتباط با جامعه ، یادگیری در متن جامعه و برای یادگیری توانایی ها و مهارت های اجتماعی .
الگوی رفتاری : تاکید بررفتارهای قابل مشاهده و بر پایه حلقه های مشخص و دقیق .
راهبرد آموزش مستقیم : انتقال اطلاعات به روش مستقیم و به شدت معلم محور است . این روش برای دریافت اطلاعات به صورت گام به گام ، خلاصه شده ، آموزش اطلاعات ضروری در زمان کوتاه و برای گروه های زیاد یادگیرندگان و در موارد خاص مانند موارد ایمنی کار با ابزارهای برقی و برش و آموزش های مقدماتی خلبانی که از خطرات ویژه ای برخوردار است ، مناسب است . آموزش معمولاٌ از کل به جزء است . جهت اهداف شناختی سطح بالا و نیز عاطفی مناسب نیست . برای دستیابی به سواد علمی باید از روش های گوناگون بهره برداری شود .
راهبرد آموزش اکتشافی: نام دیگر آن آموزش غیر مستقیم است . هدف درگیری یادگیرنده در مشاهده ، پژوهش و در کل در امر یادگیری است . نقش یاددهنده ، هدایت گری ؛ آسان سازی ؛ حمایت گری و مرجع اطلاعات است . مهم ترین آفت آموزش به این شیوه ، نادیده گرفتن و یا کاستی در به کار گیری دانش پیش نیاز و رفتارهای ورودی یادگیرنده است که ممکن است در وی چالش ودرگیری لازم را ایجاد نکند و او را به کشف نرساند . برای دریافت اطلاعات زیاد در زمان کم و آموزش گام به گام مناسب نیست .
راهبرد آموزش تعاملی : پایه ی این راهبرد ؛ بحث وتشریک مساعی یادگیرندگان است . روشی در یادگیری اجتماعی است و یادگیرندگان آموخته ها را در گروه مبادله می کنند و از ایده هایشان دفاع می نمایند .
راهبرد یادگیری تجربی(فرایندی) : جزء به کل(استقرایی) ، یادگیرنده مدار و فعالیت محور است . پنج مرحله دارد : یک – تجربه از راه فعالیت . دو – تبادل نظر . سه – تحلیل . چار – استنباط . پنچ – کاربرد .
راهبرد مطالعه ی مستقل (یادگیری انفرادی): که یادگیری مستقل برنامه ریزی شده به وسیله ی شاگرد است و در این راستا از فرصت های گوناگونی مانند معلم ؛ کتابخانه ، آزمایشگاه و ... بهره می برد. مسئولیت پذیری در یادگیرنده رشد می کند . فراهم آوردن منابع و فرصت های کافی اهمیت زیادی دارد .
روش های آموزشی :
برخی روش ها توضیح داده می شود .
نمایش عملی (ارائه ی مطلب) : نشان دادن ، واضح وروشن کردن اصول و مفاهیم عملی است . باید امکان مشاهده ی دقیق برای تفکر قیاسی به وجود آورد . پرسشگری دقیق برای تحریک فکر یادگیرنده باید وجود داشته باشد .
نمونه : یک خط کش را روی لبه ی میز قراردهید ، لبه ی بیرونی را به ارتعاش درآورید ، هربار طول لبه بیرونی را بیشتر نمایید و در انتها بپرسید چه اتفاقی افتاده و نتیجه را بیان کنند .
روش اکتشافی:روش مفهوم سازی نمونه ای از این روش است که خود یادگیرنده به روشی فعال مفهوم را می سازد . از دید خانم تابا نمونه های زیر به نوعی به مفهوم سازی مربوط است : برشمردن نمونه ها ، یافتن پایه ای برای دسته بندی نمونه ها ، شناسایی ویژگی های مشترک یک گروه ، نام گذاری گروه ها ، جادادن نمونه ها در گروه های مشخص شده .
فرایند گروه بندی (طبقه بندی) اطلاعات در روش تولید وتشکیل مفهوم . ( مفهوم حشرات وعنکبوتیان)
1- چه می بینی |
در این جا تصویر زنبور،مگس،رتیل،مورچه،چندنوع عنکبوت،سوسک،ملخ،پشه ، پروانه و... یا دیگر موقعیت های مناسب مانند مشاهده ازنزدیک نشان داده می شود | |
2- شناسایی ویژگی های مشترک |
هشت پا |
شش پا |
3-نام گذاری طبقات |
عنکبوتیان |
حشرات |
4-جادادن نمونه ها |
عنکبوت سیاه |
پروانه |
همه ی مفهوم سازی ها شامل دسته بندی می شود . در واقع ما می کوشیم مفاهیم خود را زیر مفاهیم گسترده تر و بالاتر از آن بگذاریم و مفاهیم کوچک تر و جزئی تر از آن را نیز تشخیص دهیم . به گفتاری دیگر می خواهیم یک شبکه ی مفهومی یا ساختار ذهنی سلسله مراتبی روشن ومعنی دار از یک مفهوم ویژه و دیگر مفاهیم وابسته به آن در ذهنمان بسازیم . فرایند مفهوم سازی در واقع شامل شفاف سازی درک ما از چیزهایی است که مفهوم برآن ها دلالت دارد .
گروه بندی (کارگروهی) : گروه بندی زمانی بیشترین سودمندی را دارد که پرورش مهارت ها وتوانایی های اجتماعی هدف باشد . در این گروه ها همه می توانند و باید مشارکت داشته باشند . کارگروهی در زمینه ی یادگیری مهارت های مورد نیاز درزندگی اجتماعی و شغلی به یادگیرندگان کمک فراوانی می نماید .
سودمندی های کارگروهی : پرورش مهارت های : تفکرسطح بالا ؛ نقاد وتحلیلی ؛ تعامل اجتماعی ؛ خودمدیریتی ، تعامل و آشنایی بیشتر دانش آموز ومعلم ، افزایش انگیزه ی : یادگیری و شرکت در کلاس ومدرسه ؛ عزت نفس ؛ تمرکز وتوجه به کار وفعالیت ؛ درک و فهم ، ایجاداحساس مسئولیت ؛ جو یاری ومشارکت و احساس لذت از یادگیری ، توجه به روش های گوناگون یادگیری ، کاهش نگرانی و ترس از آزمون ، کمک به یادگیرندگان ضعیف .
عناصرکلیدی در یادگیری مشارکتی و گروهی : تعداد 4 یا 5 نفر به صورت ناهمگن برای گروه کوچک ، کارکردن با یکدیگر بر محور وابستگی مثبت ، مسئولیت فردی مشخص با وجود مسئولیت همگانی ، بهره برداری مناسب از مهارت های میان فردی ، تعامل رودررو و بررسی کار گروه . پایه ی یادگیری مشارکتی ، نگهداری وابستگی مثبت میان اعضای گروه است .
روش ها وراهبردهای آسان سازی یادگیری : پافشاری و پشتیبانی از کاوش گری ، رهبری و راهنمایی در گفتگوی یادگیرندگان در زمینه ی اندیشه های علمی ، درگیر نمودن یادگیرندگان در پذیرش مسئولیت برای یادگیری خویش ، شناخت تفاوت های فردی یادگیرندگان و تشویق انان به همکاری پویا در یادگیری علوم .
برگرفته از : کتاب روش تدریس علوم تجربی تربیت معلم کد 1/1007 سال 1384 سازمان پژوهش