پیشینه ی قصه گویی به قدمت سخن گویی انسان است . بی قصه انسان هلاک می شود چنان که بی آب .                                  ایساک داینِسِن .

--------------------

داستان در نگاه کلی : داستان به سبب نیاز درونی آدمیان همیشه یکی از برنامه های دوست داشتنی آن ها بوده است . یادت می آد ؟ انگارهمین دیروزبود . وقتی من وتو خیلی کوچک بودیم . کوچک وساده وباصفا ، پراز راستی های بچگی ، چه اندازه دوست دار داستان های مادربزرگامون بودیم . من وداداش مرتضی همیشه سراین موضوع که کدوم یکی مون پیش عزیزجون بخوابیم و به داستانهاش گوش بدیم ؛ دعوامون می شد . باداستان های عزیزجون به خواب می رفتیم و توی خواب همونارو می دیدیم : بززنگوله پا ، کدوی قلقلی زن ، علاءالدین وچراغ جادو و ...

چراحالا که بزرگ شدیم ، کودکی هایمان رافراموش کردیم ، چرا حوصله قصه گفتن را نداریم . هنوزبه داستان گویی به عنوان یک فن نگاه نمی شود و در دستگاه آموزش وپرورش جایگاه شایسته ای برای آن به چشم نمی خورد . اگردردستگاه آموزش وپرورش به این مورد نگریسته شود که داستان می تواند بسیاری از آموزه های پرورشی را به خوبی به یادگیرنده ارائه کند رویکردها به روش و کارکرد داستان گویی دگرگونی های جالبی پیدا خواهد کرد . بسیاری از دوست داران این فن ، به دریافت های خویش وایسته اند و کمتر باروش های علمی و پایه های گفتن داستان آشنایی دارند . گفتنی است که در برنامه های کتاب خوانی درفضای کتابخانه ، کودک کتابخانه را به خاطر لذّت جلسه قصه گویی به خاطر می سپارد نه به خاطر قفسه های شسته رفته ی آن .

خانم "سیماداد"درباره واژه داستان می گوید : داستان در لغت به معنی سرگذشت است و در اصطلاح به آثاری گفته می شود که در آن ها پافشاری بر رخدادهای خارق العاده بیشتراز دگرگونی و تکوین آدم ها و شخصیت هاست . درداستان ها یا حکایات ، پایه و مایه رخدادها آفرینش رخدادهای ناگهانی و خلق الساعه است . رخدادهای ناگهانی (حوادث) سازنده ی داستان هاست .

اهداف وارزش های داستان  :

داستان های خوب دوران کودکی سبب می شود که انسان بهره ی کاملی از زندگی خویش ببرد .  قصه گویی آفرینشی دوسویه است ، گوش سپاری و آفرینش تصورات ذهنی مخاطب . این گشودن چشم ذهن ، تخیل را پرورش می دهد . قصه گویی بیشترپرورش روح و ژرفا بخشیدن به احساسات کودک است تا سرگرمی محض . افسون کلمات ، تارهای ظریفی می تند که قلب وامیدهای انسان را به خود پیوند می دهد . این تجربه منجر به ساختن فضایی می شود که می توان با روح خود به آن جا گریخت .

آیدن چمبرز می نویسد : درهمان حال که کودکان به قصه و نظم ونثر از هرگونه ای گوش می سپارند ؛ ناخودآگاه با وزن ؛ ساخت سبک و قواعد اشکال گوناگون زبان نوشتاری آشنا می شوند . آن ها می آموزند چگونه صداها را تصویر کنند و آن ها را با گوش درونی خویش بشوند . از راه گوش دادن به داستان ، هرکودکی دیر یازود مجذوب افت وخیزهای خواندن می شود . کودکانی که خواندن را زودتر آغاز کرده بودند ؛ شنیدن داستان را از پیش تجربه کرده بودند . پژوهش "مک لین ، برایانت و بردلی" نشان داده است که خواندن اشعار و سرودهای کودکانه برای بچه های پیش دبستانی در یادگیری خواندن آن ها نسبت به کودکان دیگر تفاوتی معنی دار ایجاد می کند . این تفاوت ازراه رشد حساسیت آنان نسبت به صداهای زبان صورت می گیرد .

 کودکان مورد آزمایش در یک پژوهش پس از گوش کردن یک داستان ، تصاویر شنیداری ؛ بویایی ؛ بساوایی و چشایی را هم تجربه کرده بودند .

 تغذیه ی خودِ معنوی ، ایجاد و پرورش حس احترام به زندگی ، تقسیم تجربه (در معرض نقد گذاشتن تمایلات خویش) ، آشکاری احساس های ژرف (علاقمندی به آن چه می گوییم ) ، برقراری ارتباطی شاد بین گوینده و شنونده ، جلب اعتماد کودک ، آمادگی برای زندگی ، انس وآشنایی با کتاب ، معرفی کتاب های خوب با گزینش آن ها در قصه خواندن ، ایجادآمادگی در بدست آوردن تجارب ادبی ، ایجاد پلی بین چیرگی در خواندن ونوشتن درکودکان دویاچندزبانه و گسترش دایره لغات ، از ارزش بی مانند داستان است .

ایجادلذت از صوت ولحن به وسیله نشاط جسمانی حاصل از تماس بدنی نزدیک افزایش می یابد ، ایجاد لذت از سبک نویسنده درکاربرد کلمات به منظورآفرینش حال وهوای داستان ؛ برانگیختن پاسخ و آفرینش تصاویری که خوشایند چشم درون باشد ، تقویت هنر گوش دادن ، فراهم نمودن تجربه ای روحانی که به توجه کامل نیازدارد ودر درک کودک ازجهان ؛ نقشی جدی دارد ، هم ذات پنداری کامل کودک با شخصیت ها و حوادث مستقل داستان با کارها ومسائل روزانه اش .

هم چنین ؛ دستگاههای شنیداری وگفتاری کودک شاید به اندازه مشخصی محرک محیطی نیازدارد که به نظرمی رسد به وسیله تجارب ادبی نهفته یا آشکار در داستان به بهترین نحو اغنا می گردد ، فراهم کردن امکان تصویرسازی ؛ که در آن کودک ؛ صحنه هاو عمل داستان و شخصیت های آن را می آفریند . توانایی تجسم و خیال بافی پایه ی تصور خلاق است . به نظر چکووسکی نویسنده مشهورروسی ؛ داستان پرورش حس همدردی و انسان دوستی را درکودک به دنبال دارد .

آشناشدن کودک با مردمان و شخصیت های گوناگون و الگوبرداری از افراد وشخصیت های مثبت و دوری ازرفتارهای نادرست با برداشت غیرمستقیم از داستان و شخصیت های درون آن ، دریافت نکات اخلاقی ؛ اجتماعی؛دینی و پرورشی از لابلای داستان هابه شکل غیرمستقیم ، زنده نگهداشتن میراث فرهنگی مردم مانند رقص ها وآوازهای عامیانه ؛ ارج نهادن به میراث دیگر فرهنگ ها و شناخت کودکان فرهنگ های دیگرو آشنایی با زبان کتاب و ماهیت کتاب وچاپ .

داستان شکاف میان توانایی خواندن و توانایی درک کردن را پر می کند . داستان ها نقش روان درمانی را نیز بازی می کنند مانند تخلیه هیجانی و آرام کردن کودکان بیش فعال و پرخاشگر.  کودک در قالب داستان ؛ راه حل مشکلات رادرمی یابد .

داستان گویی برای گسترش مغزکودکان ونوزادان لازم است . کودک با گوش دادن به داستان ، علاوه برشناسایی صدای پدرومادر ، سخن گفتن رامی آموزد . داستان پیوند کودک را با پدر ومادر وبستگان بیشتر وپایدارتر می کند . ایجاد وگسترش فرهنگ خواندن ومطالعه نیز با داستان گویی وکتاب خوانی انجام خواهد شد .

قبل ازخواب وبرای یک خواب خوب وآرام داستان بهترین ابزاراست .

داستان درسراسرزندگی ؛ کودک راپرورش می دهد و سبب شادکامی وآرامش روانی او می شود . پرورش روان ؛ نیروی آفرینندگی ؛ تکوین منش کودک ؛ شناخت و دریافت مسائل زندگی ازراه داستان انجام خواهد شد . به وسیله ی داستان می توان مهارت های پزوهشی رانیز به دریافت کننده ی داستان آموزش داد . بایک نگاه گذرا به آن چه در مورد ارزش داستان گفته شده است ، می توان دریافت که بیشتر اهداف آموزش ویادگیری در یخش های شناختی ؛ نگرشی و روان حرکتی را می توان از راه داستان آموزش داد .

ویژگی های داستان خوب ومناسب :

یک داستان خوب آن است که تمام جوانب شخصیت کودک رادربرمی گیرد ومی تواند معلم خوبی برای اوباشد . همچنین  مقدمه ای کوتاه داشته باشد و با معرفی شخصیت های اصلی ، آن گاه تقریبا بلافاصله وارد حادثه شود . هرواقعه ای هم به گونه ای منطقی و بدون گسست به واقعه بعدی پیوند زده شود . هیچ توضیح توصیفی نباید به کار رود مگراین که برای روشن شدن موضوع ضروری باشد . از گزینش داستان هایی که به گذشته بازمی گردند و نیز دارای طرح های فرعی یا عبارات توصیفی طولانی مخلِّ جریان داستان هستند ، پرهیز شود . پیشروی عمده داستان باید برپایه ی رویدادها باشد ونه نگرش ها .

داستان مناسب برای گفتن آن است که : حرفی برای گفتن دارد و این حرف رانیز به بهترین شگل ممکن به شنونده می رساند . هم از تخیل بهره می برد و هم از تمامیت و هم به کودک چیزی می دهد . در آن ارزش های پایداری چون دل سوزی، سرزندگی و نشاط ، عشق به زیبایی ، دانایی ، مهربانی ، دلیری ، همدلی با طبیعت و میل به زندگی یافت می شود ، اما همه به تلویح و پوشیده ،  زیرا یک داستان خوب یادمی دهد اما بدون تلقین و موعظه . 

داستان ازنظر سبک باید دارای تصاویرکلامی روشن ، وزن واصوات لذت بخش باشد و در زمینه شخصیت پردازی ، شخصیت های آن باورکردنی باشند یا درنمونه هایی هم چون داستان های قومی کهن ، کیفیت هایی چون خیروشر و زیبایی رانشان دهند .

ناآرامی وبیقراری اغلب نتیجه ی گزینش داستان ضعیف برای شنونده است . برای کودکان از آغاز تولد تا سه سالگی ، لالایی ها واشعار نشاط انگیز ، اصوات جالب ، داستان هایی که با مشارکت بچه ها همراه باشد ، کتاب ها و اسباب بازی دارای حرکت و جابجایی مناسب است . کودکان سه تا پنج سال ، به وزن وتکرار پاسخ می دهند ، گفت وگوهای کوتاه ، تصورات روشن و ساده ، شنیدن صدای حیوانات و مواردی که ماجرایی مانند خود بچه ها دارند . شش تا هشت سال ، داستان های قومی کهن و افسانه های پریان را بسیار دوست دارند .

برای کودک سه ساله نبایدداستان هایی راگفت که قهرمانانش کارهای خیلی بزرگ انجام می دهد . این کودک بهتراست داستان کودکی رابشنود که خوب غذامی خورد و حیوانات رادوست دارد . تاسن 7 سال داستان ها با ریتم وآهنگ همراه باشد و واژه های کلیدی در آن تکرار شود . لالایی هایی که تصویرهای پیچیده ای ندارند ، اشعاری آرام بخشند . داستان هایی را بگویید که کودکان بتوانند خودشان را جای شخصیت های آن بگذارند . 

داستان باید همخوان با احساس و علاقه شنونده باشد ، ساخت داستانی مناسب داشته باشد و انگیزه پیگیری و دنباله روی را در کودک ایجاد کند ، کوتاه باشد و کودک را خسته ودل زده نکند ، پیچیده و دارای شخصیت های گوناگون نباشد ، هم خوانی فرهنگی با فرهنگ مردم داشته باشد ، نباید زود لو برود و کودک تا پایان آن را بخواند ، ویژگی های نیک وپسندیده را گسترش دهد ، واژگان گوناگون نداشته باشد و از واژگان جذاب ؛ زیبا و مورد پسند بچه ها بهره گیری شود و نیزکودک ؛ کتاب ونوشتجات داستانی ؛ مانند : طراحی ؛ نقاشی و ظاهر آن را بپپسندد .

از داستان مهم تر ، آن کسی است که داستان را می گوید . تمرین ، چیرگی ، دوست داشتن داستان و گفتن آن و شناخت دنیای کودکان از نیازهای پایه در کار داستان گویی است . بهره بردن از داستان های تصویری و نیز داستان های دنباله دار برای پرورش نیروی تخیل و گسترش ویژگی صبر وحوصله در کودکان بسیار سودمنداست .

ویژگی های گوینده داستان :

گوینده داستان ؛ باید داستان را خوانده باشد و زیروبم های داستان و فضای مناسب گفتاری را بداند ، داستانی را که می گوید ؛ دوست داشته باشد زیرا کودکان از چهره گوینده می توانند این دوست داشتن را دریافت کنند ، با برش زنجیره داستان  وگفتن موارد حاشیه ای ؛ گفتگو یا خوردن غذا و ...  از فضای داستان بیرون نرود  ، با حوصله و صبور باشد ، حرکات بدنی و صدای مناسب داشته باشد ، لکنت زبان و تکیه کلام نابجا نداشته و تودماغی صحبت نکند ، روابط عاطفی مناسب برقرارکند ، لحن وحرکات گوینده داستان در هنگام پایان دادن به آن ؛ آرام بخش باشد ، ازآراستگی ظاهر ولباس برخوردار باشد و درگوش دادن و برانگیختن نیز با کودکان همراه باشد .

روش های داستان گویی : 

الف : داستان خوانی که با کتاب ونوشته انجام می شود .

ب : داستان گویی ساده که بدون وسیله و نوشته انجام می شود .

پ : گفتن داستان همراه با پرده خوانی که همراه با تصویر ، اسلاید ، تابلو ، کارت ، نقاشی و ... انجام می شود مانند تعزیه خوانی

ت : داستان گویی همراه با تقلیدصدا که درآن از صداهای گوناگون با زیر و بم ویژه ای بهره برده می شود .

ث : داستان گویی همراه با تقلیدحرکات که درآن از حرکات گوناگون آدم ها ، حیوانات و پدیده ها سود جُسته می شود .

ت : داستان گویی همراه با بازیگران که درآن بازیگران به گونه ی آشکار یا پنهان بازی می کنند . در گونه ی بازیگر آشکار ، شنوندگان داستان بازی گران را دیده و از نام هریک آگاه می شوند مانند شنگول ومنگول و بازیگران پس از گفتار راوی به نوبت می آیند . در گونه بازیگران پنهان پس از این که نویت بازیگر می رسد ازپشت پرده بیرون آمده وکارش را انجام می دهد .  

روش های مناسب در آموزش به شیوه ی داستانی :

دردوران جدید که دوره دانش و فناوری نام گرفته ، داستان گویی نباید برای از برکردن دانستنی ها انجام شود به جای آن هدفِ محوری گفتن داستان باید ؛ پردازش دانستنی های آموخته شده ، یافتن  وابستگی های بین اجزا و بخش های داستان و ایجاد پیوند میان آن ها و رسیدن به یافته ها ونگرش های جدید است .

 حفظ ودرک داستان به توان آن در درگیر نمودن دنیای عاطفی و اندیشه شنونده آن است و دریافت یک داستان ؛ اکتشافی است که به وسیله ی دریافت کننده صورت می گیرد ، نه مجموعه ای از پاسخ ها به شکل درست یا نادرست . سوم این که باید بپرسیم چرا یک داستان را باید به خاطر بیاوریم نه این که چه داستانی را و چهارم این که سودمند ترین روش برای آزمون داستان این است که در بافتی مناسب ارائه شود ودر فضایی مناسب نبز بازگویی شود .

برای آن که گوینده خوب داستان باشید خودتان باید داستان ها وافسانه ای زیادی بخوانید گوینده داستان بهتراست تمام داستان راازپیش خوانده و مرورکرده باشد . او نبایدتمام حوادث راباعباراتی روشن بیان کند . به جای آن بهتراست به اشاره ازآن بگذرد تا کودک مجال اندیشه و تخیل پیداکند . درهرداستان ماجرایی پیگیری می شود که نقاط مجهولی دارد و می تواند حس کنجکاوی کودک رابرانگیزد .

کودکان هنگامی داستان را به بهترین شیوه به یادمی آورند که به نوعی با داستان تعامل برقرار کرده باشند . مانند نمایش های آفریننده و خلاق . کودکان کم سن هنگامی که به داستان جلوه های عملی می بخشند ؛ بیشتر و به راحتی شخصیت های آن را الگو قرار می دهند . مناسب این است که از بچه هابخواهیم داستان را به صورت نمایش بازی کنند .

کودکان به فرصت نیاز دارند تا در مورد داستان هایی که شنیده اند با هم به گفتگو بپردازند و برپابه ی آن چه شنیده اند مفاهیم خویش را بسازند . بهره گیری از روش های درگیر کننده ی شنوندگان ؛ مانند هم خوانی ، گفتگو در باره ی داستان برای کاربرد زبان ، طرح پرسش های باز ؛ مانند این که در مورد بخشی از داستان که بیشتر دوست داشته اند یا دوست نداشته اند ، گفتگو نمایند ، آیا در داستان چیزی توجه شما را به خود جلب نموده است ، به یاد آوردن تصاویری که دیده اند یا تصاویر ذهنی ، بازگویی کلمات داستان و گفتن احساسشان در مورد داستان .

راهکارهای دیگر برای گفتن داستان ؛ تعریف داستان برای یک دوست یا یک گروه کوچک دو یا سه نفره ، نقاشی صحنه ی مورد علاقه ، تجسم احساس درزمینه ی داستان ، گفتن داستان با صدای بلند به وسیله کودکان ، تحلیل داستان برپایه شباهت ها ؛ بن مایه ها ؛ طرح ها ودرون مایه ها ، آفرینش داستانی جدید برپایه ی عناصر اصلی ، نسبت دادن ماجراهای بیشتربه یکی از شخصیت های داستان ، نوشتن داستان در دفاتر یادداشت روزانه .

داستان هایی را بخوانید وبگویید که از آن ها لذّت می برید به طوری که این احساس به شنوندگان منتقل گردد . گوینده داستان باید داستان را از لابلای نوشته برگیرد و روح زندگی رادرآن بدمد . این کار انجام نمی شود مگر آن که داستان برای گوینده آن معنایی داشته باشد . کودکان در فهم احساس واقعی گوینده داستان بسیار توانا و حساس هستند . بنابرای گوینده داستان باید از محتوا ، حال وهوا و سبک داستان لذت ببرد و بخواهد که دیگران را نیز دراین خوشی ها سهیم نماید .

داستان هایی را برگزینید که در یک نشست خوانده می شوند . همه ی کتاب را می توان به صورت پیاپی در نشست های گوناگون و بخش به بخش با روش ویژه ای پایان داد که شنونده هم بخواهد به آسانی ازآن جدا شود و هم برای نشست های آینده ؛آن را پیگیری کند . یک الگوی اساسی این است که داستان نباید بین راه بریده شود . از زمان کم آغاز کنید و با افزایش سن کودک به زمان آن نیز بیفزایید .

مطالب را آن اندازه خوب باید بدانید که نیازی نباشد تا با کلمات و مفاهیم متن دست وپنجه نرم کنید . شما باید بتوانید برای درگیر نمودن شنوندگان با داستان ، پیاپی به آنان نگاه کنید . با صدای طبیعی بخوانید اما حالات واحساسات خود را هم بیان نمایید . تنوع کلامی در شنوندگان انگیزه ایجاد می کند . صدایی قابل انعطاف و خوشایند ؛ گفتاری روشن و رسا ، همراهی حرکات دست وچهره وبدن با گفتار، پیشبرد ماهرانه  خط داستان ، تنظیم زمان و مکث به اندازه ی مناسب ،  برقراری ارتباط کامل تربا نگاه کردن به شنوندگان و بلندخوانی ؛ به یک گوینده ی توانمند داستان احساس آرامش و اعتماد می بخشد و احساس خوبی رابرای شنوندگان ایجاد خواهد کرد . بازخوانی داستان در دور دوم و بیشتر نیز برای بیشترشنوندگان جالب است .  بازگویی داستان های شنیده شده هم حافظه را گسترش می دهد و هم توانایی گفتن و بیان را .

آگاهی ازادبیات و ادبیات داستان گویی در کارآیی داستان بسیار سودمند است . برای کارآیی بیشتر داستان ؛ شعررا نیز می توان در تاروپود داستان تنید تا نگاهی تازه به موضوع اصلی ایجاد کند و فهم را آسان ترنماید . شعررادرصورتی به کارببرید که واقعا به آن علاقمند باشید .

کودکان دوست دارند و باید عکس هایی با رنگ های شاد و پیچیده را ببینند ، پس بهتر است برای آن ها کتابهای داستانی رنگی و با تصاویر بزرگ فراهم نمود تا این کار سبب افزایش آشنایی و عکس العمل کودک شود .

گفتن داستان ، شوروحرارت ویژه ای می خواهد و باید به کودک آزادی رفتاری بیشتری داده شود . برای نخستین بار برای گفتن داستان ؛ یک داستان ساده و کوتاه را برگزینید مانند داستان دوران کودکی خودتان . یادتان باشد که شنونده داستان باید درسراسر داستان باگوینده همراه باشد زیرا با این روش درگوش دادن و برانگیختن می توان با کودکان همراه شد .

بهتراست داستان ها با ریتم وآهنگ همراه باشد و واژه های کلیدی در آن تکرار شود و نیز همراه با داستان ، کتاب یا عکس هایی ارائه شود تا سبب آشنایی بیشتر آن ها با شخصیت ها وپدیده های داستان شود . 

نیازنیست که پدرومادرو بزرگترها همیشه داستان بگویند ، از کودک نیز بخواهید تا برایتان داستان بگوید . این کار را می شود از سن نزدیک به 4 سال انجام داد . اتفاقات ساده ی روزانه هم می تواند پایه ای برای گفتن داستان از سوی بچه ها باشد .

هرآن می توانید هر داستانی را برای کودک بگویید ، پس در انتظار یک رویداد و روز ویژه برای گفتن داستان نمانید . 

------------------------------------

نوشتجات بهره برداری شده :

1- هنروفن قصه گویی – الین گرین -  ترجمه طاهره آدینه پور – تهران   ابجد  1378

2-   سایت www.alm.ir/child

3-  www.mazandeg.blogfa.com

4- www.froum.iranniaz.com/kodak

5- پژوهش ها و برداشت های دانشجویان ارزشمند رشته مربی کودک دانشکده فنی توحید آمل